مليكامليكا، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

مليكاي ناز ما

بدون عنوان

1391/3/7 8:18
نویسنده : ماماني
276 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خداي هستي بخش

آخراي هفته پيش كلي سرم شلوغ بود اول از همه كه مريض شدم و گلو درد شديد داشتم اما خدا رو شكر براي 5 شنبه كه مهمون داشتيم حالم كاملا خوب شده بود و به كارهام رسيدم

niniweblog.com

5شنبه پدر جون و مادرجون و عمه مريم و دايي عليرضا و عمه مرجان اينا خونمون بودند و تو مثل يه دختر بزرگ و خانوم كمكم كردي و از مهمونها پذيرايي كردي با دستهاي كوچولوت ظرف شيريني رو چرخوندي و زير دستي ها رو گذاشتي ماشالله ديگه كم كم داري خانوم ميشي

niniweblog.com

جمعه هم پدر جون و مادرجون رو رسونديم فرودگاه تو فرودگاه هم كه پر از مغازه هاي رنگ و وارنگه كه بچه ها رو وسوسه ميكنه به خريد يه دفترچه برچسبي رضايت دادي واسه همين شنبه كه تو مهد بودي فرشته مهربون برات جايزه آورده بود يه دفترچه با يه جعبه خودكار اكليليniniweblog.com

niniweblog.com

تازه يه خبر خوب هم برات دارم ايشالا قراره آخر هفته بريم رشت ميدونم كه كلي دلت براي پدرجون و مادرجون تنگ شده همش ميگي رفتيم رشت پيش تو وبابا نميخوابم ها ميريم كنار مادرجون و پدرجون ميخوابم بعدش انگشتهاي كوچولوي دوتا دستت رو باز ميكني و ميگي مامان انقد بمونيم ؟ من ميگم مرخصي ندارم عزيزم تو با اصرار ميخواي ده روز بمونيم بس كه مهربوني

niniweblog.com

هرشب قبل خواب مياي بوسم ميكني و ميگي مامان امشب خواب گلها رو ببين يا مامان امشب خواب پروانه ها رو ببين عزيزم واقعا ناز و مهربون شدي دختر گلم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)