بدون عنوان
به نام خدای هستی بخش
دیشب افطار خونه عمه مرجان دعوت بودیم قبلش قرار شد ملیکا رو ببریم سرزمین عجایبچون نورش کم بود متاسفانه عکسهایی که گرفتم خوب در نیومد اما از همه جالبتر سرسره ای بادی بلندی بود که ملیکا سوارش شد واقعا قیافه دخترم موقع سرخوردن از سرسره دیدنی بود بعدش با هم سوار هواپیمایی شدیم که ملیکا خلبانش بود و ما رو تو رشت فرود آورد بعد با بابایی سوار چرخ و فلک شد و دوباره دلش همون سرسره ها رو خواست موقع برگشتن هم از یه سری عروسک انگشتی با یه دفتر نقاشی و کتاب رنگ آمیزی جایزه گرفتو بعد با خیال راحت تا خونه عمه مرجان خوابید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی