بدون عنوان
به نام خداي هستي بخش
ماماني يه رژ لب صورتي داره كه خيلي رنگش قشنگه مليكاي ناز ما به هر ترفندي خواست اون رو از ماماني بگيره و بزنه به لبش موفق نشد خب رنگش هم خيلي وسوسه انگيز بود ديگه خلاصه احتمالا دختر ما نشست فكر كرد و فكر كرد
يه روز كه ماماني به لبش اين رژ رو زده بود اومد خودشو حسابي لوس كرد و نشست بغل مامانو بعد در يك لحظه مناسب لب ماماني رو بوسيدحالا رژ لب عينا نشست رو لب خودشدختر ناقلاي ما از بغل مامان پريد بيرون و رفت جلوي آينه و كلي از كلك خودش كيف كرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی