بدون عنوان
به نام خداي هستي بخش
امروز صبح مليكاي ما دوست نداشت بره مهد
مامان حالم خوب نيست دارم بالا ميارم
اشكال نداره گلم اگه بالا بياري حالت بهتر ميشه
مامان سرفه هام خوب نشده هنوز
نه دخترم الان يه هفته است خوبي
مامان من نميخوام برم مهد گريههههههههههخلاصه دخمل ما مشكل اولشو آخر گفت
الهي بميرم دلم كلي براش سوخت بچه كارمند بودن اين سختيها رو هم داره اما چاره چيه ما كه آدم بزرگيم ۶ صبح زمستون بيدار شدن سختمونه چه برسه به ني ني كوچولويي مثل مليكا
كارمند كوچولوي من مارو ببخش اما همه تلاش من و بابايي واسه اينه كه تو توي آسايش باشي دختر نازم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی