بدون عنوان
به نام خدای هستی بخش
دختر گلم میدونم که باز غیبتم طولانی شده شرمنده
خب این مدتی که ننوشتم روزای بلند و کشدار تابستون بوده یه ماه رمضون گرم که آخرش مریض شدم. بعدشم روزای معمولی تابستون. تو این مدت یه بار مادر جون و پدرجون و خاله اومدن تهران که با اونا کلی بهمون خوش گذشت عمه مژکان و بچه هاشم اومدن که تو تموم مدت پیش اونا بودی و دلت نمیومد ازشون جدا شی عمو هم اومد و تو با حسام کلی خوش گذروندی بعدشم غر زدنای فرشته کوچولوی من که میگفت من تا کی باید برم مهد؟
اما دخترم چیزی به شروع مدارس نمونده و تو حسابی شور و ذوق داری که قراره مدرسه بری
ایشالا به امید خدا تو پست بعدی وبلاگت برات عکست رو تو اولین روز مدرسه میذارم به امید اینکه تو و همه بچه ها سالی پر از سلامت و موفقیت رو شروع کنید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی