پارك
به نام خداي هستي بخش
ديروز بعدازظهر بابايي جايي كار داشت و رفت من و مليكا جون هم تو خونه كلي دلمون گرفته بود
هي فكر كرديم چيكار كنيم چيكار نكنيم
يه دفعه تصميم گرفتيم بريم پاركخلاصه جاي همه ني ني هاي گل خالي كلي مليكا تاب و سرسره سواري كرد يكي از دوستهاي مهدكودكش رو هم تو پارك ديد و كلي خوشحال شد بعدشم سوار چرخ و فلك شد آخرشم يه بستني 4 رنگ خوشگل و خوشمزه خريديم و اومديم خونه نيم ساعت بعد هم بابايي اومد خلاصه كلي بهمون خوش گذشت مليكا بابت اينكه يه عالم بازي كرد و منم از اينكه فرصتي پيش اومد تا دخترم خوشحال باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی